سورههایی که با یک نوع حروف مقطعه آغاز میشوند، مطالب مشترکی دارند.برای مثال در سورههایی که با«حم»شروع میشوند، بلافاصله بعد از آن جملهی«تنزیل الکتاب من اللّه» یا چیزی که به معنای آن نزدیک است، قرار گرفته، در سورههایی که با«الر»شروع میشوند، بعد از آن«تلک آیات الکتاب»و یا شبیه آن و در سورههایی که با«الم»آغاز میشوند، به دنبال آن«ذلک الکتاب لا ریب فیه»یا مفهوم آن آمده است.
از این جا میتوان حدس زد که میان حروف مقطعه و محتوای این سورهها ارتباط خاصی وجود دارد؛تا آن جا که مثلا سورهی اعراف که با«المص»شروع شده، مضمون و محتوایش جامع میان مضمون سورههای«الم»و سورهی «ص»است.البته این ارتباط ممکن است بسیار عمیق و دقیق باشد و افهام عادی به آن راه نیابند. 2
مؤلف کتاب علوم قرآنی، زیر بنای اساسی آرا و نظریات دانشمندان اسلامی را به سه دسته تقسیم کرده است:
دستهی اول:حروف مقطعه از متشابهات قرآن هستند که هرگز قابل حل نبودهاند، از جمله مجهولات مطلق محسوب میشوند و راه علم به آنها کاملا بر مردم بسته است.ولی اهل کلام این باور را مورد نکوهش قرار دادهاند و جهل مطلق را به گونهای که حتی پیامبر و دیگر اولیای الهی از آن بیخبر باشند، در هیچ کجای قرآن نمیپذیرند؛زیرا چگونه ممکن است در کتابی که با وصف«مبین»آراسته شده، چیزی یافت شود که کاملا رو پنهان داشته است.خداوند میفرماید:کتاب انزلناه الیک مبارک لیدّبّروا آیاته و لیتذکّر اولوا الالباب 3
دستهی دوم:حروف مقطعه رموزی هستند میان خدا و رسول او«ص»که جز اولیای مقرب الهی کسی به آنها راه ندارند.«لا یمسّه الاّ المطهّرون» 4 :جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند.
ارباب ذوق گفتهاند:سخن گفتن با رمز و اشاره، شیوهی احباب است که در راه و روش دوستی به کار برند.حبیب را بر آن آگاه و رقیب را از آن بیگانه میدارند:
میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آن که اشتر میچراند
سید رضی الدین بن طاووس متوفای 664، از کتاب «حقائق التفسیر»، نوشتهی ابو عبد الرحمان محمد بن الحسین سلمی، متوفای 412، روایتی از امام جعفر بن محمد صادق«ع» آورده است که فرموده:«الم»رمز و اشارتی است میان خدا و حبیب او محمد«ص».خواسته تا کسی جز او بر آن آگاه نگردد، آن را به صورت حروف درآورده تا آن رموز را از چشم اغیار دور نگه دارد و تنها بر دوست روشن و ظاهر سازد.
علامه بلاغی گوید:جای شگفتی نیست که در قرآن گفت و گوهای رمزی و اشارت به اسرار خصوصی باشد که تنها با رسول گرامی«ص»و امنای وحی انجام گرفته باشد.
ابن بابویه ابو جعفر صدوق، متوفای 381 گوید:سبب دیگر در فرو فرستادن اوایل برخی سورهها به حروف مقطعه آن است که شناخت آنها ویژهی اهل عصمت و طهارت باشد تا به وسیلهی آنها دلیل اقامه کنند و معجزات به دست آنان ظاهر شود و اگر شناخت آن برای همه میسر بود، هر آینه بر خلاف حکمت و موجب فساد در تدبیر شمرده میشد.
دستهی سوم:حروف مقطعه صرفا حروف مجرده هستند با همان خاصیت آوایی.چیزی جز آن در بر ندارند، نه رمز و اشارهاند و نه معنایی جز خاصیت آوایی دارند و حکمت آوردن این حروف در اوایل این سورهها، از محدودهی الفاظ و اصوات تجاوز نمیکند. 5
محدث بحرانی از محمد بن قیس روایت میکند که امام باقر«ع»میفرمود:
حی بن اخطب و ابو یاسر بن اخطب و عدهای از یهودیان نجران به محضر پیامبر«ص»رسیدند و سؤال کردند:آیا در میان آیات نازله، کلمهی«الم»نیز وجود دارد؟ فرمودند:بلی.سپس گفتند:آیا جبرئیل آن را از نزد خدا آورده:فرمودند:بلی.آن گاه گفتند:در انبیا کسی نبوده است که مدت حکومتش معین شده باشد، جز حکومت تو که مدت آن بیان شده.
پس حی بن اخطب متوجه اصحابش شد و اظهار کرد:
الف در«الم»یک، «لام»سی، و«میم»چهل محسوب میشوند.پس جمعا 71 سال است و گفت:عجب است از کسی که در امتی وارد میشود که عمر و مدتش 71 سال است(مراد از عمر، عمر امت است).سپس پرسیدند:آیا کلمهی دیگری هست؟فرمودند:بلی.و با نزول حروف دیگری مانند:الر، المر، المص و...به این نتیجه رسیدند که مدت حکومت پیامبر«ص»طولانیتر است. 6
طبق عقیدهی گروهی، این حروف رمزی است به مدت بقای امت مسلمان.چنان که مقاتل بن سلیمان ازدی گفته است:ما این حروف را محاسبه نمودیم که با اسقاط مکررات به 744 سال رسید که رقم بقیهی مدت این امت است.
طبرسی مینویسد:من نیز به محاسبهی این حروف پرداختم و به همان رقمی که علی بن فضائل مجاشعی 693 به دست آورده بود، رسیدم. 7
خویبی نیز روایت کرده است که برخی از پیشوایان دینی از آیهی«الم غلبت الرّوم»چنین استخراج کرده بودند که مسلمین، بیت المقدس را در سال 583 میلادی فتح خواهند کرد و همان گونه که با این حروف پیشبینی شده بود، این واقعه اتفاق افتاد. 8
مثلا در مورد«الم»میگویند:الف اشاره به«انا»و لام اشاره به«الله»و میم اشاره به«اعلم»هستند که مجموعا به جای«انا اللّه اعلم»است.یا«الص»اشاره به «انا اللّه اعلم و افصّل»است. 9
چنان که از ابن عباس روایت شده که در«الم»، الف بر «الله»و لام بر اسم«جبرائیل»و میم بر نام«محمد»دلالت دارند.و همچنین«الر»بر«انا اللّه اری»دلالت دارد. 10
ابو اسحق ثعلبی، روایتی از علی بن موسی الرضاع دارد که فرمود:از امام جعفر صادق«ع»راجع به«الم» سؤال شد.آن حضرت در پاسخ فرمود:الف ناظر به شش صفت از صفات خداوند است:
1.ابتداء، زیرا خداوند است که آفرینش همهی مخلوقات را آغاز کرد؛
2.استواء، چون خداوند عادل و مستوی و راست است و الف نیز راست بود و میل و انحرافی در آن وجود ندارد.
3.انفراد، خداوند فرد و تنها است.
4.اتصال خلق با خداوند
5.انقطاع خداوند از غیر.
6.الفت 11 توضیح دیگر این که، برخی در مورد«طسم» گویند:منظور از آن«طور»سینا و موسی است، زیرا در دو سورهی قرآن که با این حروف آغاز شدهاند، داستان حضرت موسی علیه السلام در طور سینا آمده است. 12
در صورتی که بتوانیم این حروف جداگانه را به هم بپیوندیم، اسم اعظم خداوند از آنها استخراج میشود. مثلا«الر»و«حم»و«ن»به صورت«الرحمن»در میآیند؛ همچنین سایر حروف مقطعهی قرآن.در حالی که سعید بن جبیر میگوید:ما قادر بر جمع و پیوند حروفی که اسم اعظم از آنها استخراج میشود، نیستیم. 13
سیوطی هم در اتقان مینویسد:گفته میشود، این حروف اسم اعظم خدا هستند، ولی ما ترکیب آنها را نمیدانیم.
هر یک از حروف مقطعه اسامی خداوند هستند.اخفش
حروف مقطعه، رموزی هستند میان خدا و رسول او«ص»که جز اولیای مقرب الهی کسی به آنها راه ندارند.«لا یمسّه الاّ المطهّرون» 4
جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند
گوید:حکمت سوگند خداوند به حروف مقطعهی قرآن این است که حروف مذکور از جهت آن که مبانی کتاب آسمانی و نیز مبانی اسمای حسنی و صفات علیای پروردگارند، شرف و فضیلت دارند.گویا به خاطر این امر به این حروف سوگند یاد کرده که قرآن کتاب و کلام اوست. 14
آقای سید ابو الفضل میر محمدی زرندی، نگارندهی کتاب«تاریخ و علوم قرآن»میگوید:هر گاه دلیلی نباشد که دلالت کند بر مقصود از این حروف و اجماعی هم در بین نباشد تا تعیین کنندهی مفهوم این حروف باشد و عرف و لغت نیز چیزی از این حروف درک ننموده باشند، پس طبعا باید گفت:این حروف از متشابهات هستند، مانند سایر متشابهات قرآن مجید و جز خداوند و علمای خاص، کسی بر تأویلات و معانی آنها واقف نیست.
شاهد مدعی شیخ طبرسی، در مجمع البیان در تفسیر آیهی اول سورهی بقره فرمود:این حروف بنابر آنچه از ائمهی ما علیهم السلام نقل شده است، از متشابهاتند.
سیوطی مینویسد:از جمله متشابهات قرآن، همین حروف اول سورهها هستند و مختار ما این است که اینها از اسرار خداوندی هستند و جز خداوند کسی به تأویل و مفهوم آنها آگاه نیست. 15
صبحی صالح از علمای معاصر نیز این حروف مقطعه را از متشابهات میداند و مینویسد:ورع اجازه نمیدهد که دربارهی این حروف رأی صریح اختیار نماییم، بلکه اینها از متشابهات قرآن کریم هستند که جز خداوند کسی به آنها عالم نیست. 16
مرحوم علامه طباطبایی، از تفسیر مجمع البیان یازده قول در معنای حروف مقطعه نقل کرده است، از جمله این که:حروف مقطعهی قرآن از متشابهات قرآن هستند و خداوند علم به آنها را به خود اختصاص داده است. «تأویل متشابهات را جز خدا کسی نمیداند. 17 توضیح این که خود علامه طباطبایی، حروف مقطعه را از متشابهات نمیدانند. 18
حکمت افتتاح بعضی از سورهها به حروف مقطعه این است که قرآن از حروفی فراهم آمده است که مردم آنها را میشناسند.اما این حروف در برخی موارد به صورت مقطع و جدای از هم، «مانند فواتح سور»و در برخی موارد به صورت کلمه، جمله، آیه و سوره با هم ترکیب یافتهاند تا دلیل عجز و ناتوانی عرب و تازیان به آوردن و پرداختن مانند آنها باشند. 19
طبرسی نیز در این باره مینویسد:قرآنی که نمیتوانید به معارضه و مبارزه با آن قیام کنید، از جنس همان حروفی است که در محاورات و سخنرانیها از آنها استفاده میکنید.وقتی نمیتوانید با قرآن تحدی کنید، پس به این حقیقت میرسید که قرآن از جانب خداست و تکرار این گونه حروف در اول بعضی سورهها، به منظور تأکید و تأئید همین نکته است.چون عرب وقتی میخواهد مطلبی را درست به مخاطب بفهماند، آن را تکرار میکند. 20
طبق این نظریه، بیان حروف مقطعهی قرآن اشاره به این است که کتاب آسمانی قرآن با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز کرده است، از همین حروفی شکل گرفته است که در اختیار همگان قرار دارد. در عین این که قرآن از حروف الفبا و کلمات معمولی ترکیب یافته است، به قدری کلمات آن موزون هستند و معانی بزرگی در بردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند، روح را مملو از اعجاب و تحسین میسازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم میسازد. جملهبندیهای مرتب و کلمات آن در بلندترین پایه قرار گرفتهاند و معانی بلند را در قالب زیباترین الفاظ میریزد که همانند و نظیر ندارند.
چون برخی از محققان اسلامی به ازلیت و قدیم بودن این حروف معتقد بوده و هستند، بنابر احتیاط، از تفسیر و توضیح آنها و در نتیجه از اظهارنظر صریح و قاطع دربارهی آنها خودداری میکنند.چنان که شبعی حروف مقطعه را به عنوان«سرّ هذا القرآن»معرفی کرده است: فی کلّ کتاب سرّ و سرّه فی القرآن سائر حروف الهجاء المذکورة فی اوائل السّور 21 .
و نیز از طریق روایات اهل سنت نقل شده است که علی علیه السلام فرمود:
لکلّ کتاب صفوة، و صفوة هذا الکتاب حروف التهجّی:هر کتابی گزیدهای شاخص و مرموز دارد و شاخص رمزی قرآن، همین حروف مقطعه است.نیز ابن مسعود گفته است:انّ هذه الحروف علم مستور و سرّ محجوب استأثر اللّه به این حروف حقیقتی نهان و رمزی پوشیدهاند که خداوند آنها را برگزیده است. 22
کافران و مشرکان به همدیگر میگفتند به قرآن گوش ندهید.آنها به هنگام قرائت قرآن سر و صدا میکردند، کف میزدند و سوت میکشیدند.و قال الّذین کفروا لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلّکم تغلبون:کفار گفتند، به این قرآن گوش فرا ندهید و یاوهگویی کنید تا شاید چیره و غالب شوید. 23
خداوند متعال این حروف را در اول بعضی از سورهها نازل کرد تا مشرکان با سخنان غریب و نامأنوس مواجه شوند و در نتیجه به قرآن گوش فرا دهند و دربارهی این حروف بیندیشند. 24
وجود حروف مقطعه در آغاز برخی از سورهها چون امری بدیع و بیسابقهاند.بنابراین توجه حاضران را جلب میکنند و سکوت و آرامشی فراهم میآورند.
یکی از محققان اسلامی به نام خوئی یا خویبی معتقد است:حروف مقطعهی قرآن صرفا برای تنبیه و به منظور جلب توجه پیغمبر«ص»در آغاز سورهها به کار رفته است، چون ممکن بود در برخی اوقات، رسول خدا «ص»در عالم بشریت ذهنش مشغول و سرگرم مسائل عالم ناسوت باشد.به همین دلیل، برای تنبیه و آگاهی دادن به پیغمبر«ص»، جبرائیل«ع»مأمور شد به هنگام نزول وحی، سورههایی از قرآن را با حروفی از قبیل: «الم، الر و حم»بر پیغمبر بخواند تا آن حضرت به گفتار جبرائیل با تمرکز حواس گوش فرا دهد. 25
در حالی که محمد رشید رضا یکی از مفسران معاصر، این نظریه را که حروف مقطعه برای جلب نظر پیغمبر «ص»و تنبیه او باشد، بعید میشمرد و میگوید:رسول خدا«ص»همیشه حالت آگاهی داشته است به مجرد نزول وحی و نزدیک شدن جبرائیل«ع»، و جنبهی روحانی و ملکوتی بر طبع پیامبر«ص»مستولی میشد. 26
شخصی به نام دکتر رشاد خلیفه، اهل مصر و مقیم در آمریکا، با استفاده از رایانه به این نتیجه رسید که حروف مقطعهی قرآن در سور متعدد، این حقیقت را نشان میدهند که این حروف در هر سورهای آمدهاند، بیش از سایر حروف دیگر تهجی در آن به کار رفتهاند.مثلا در سورهی بقره که با«الم»آغاز شده است، حرف«الف» بیش از«لام»و حرف«لام»بیش از«میم»و حرف میم بیشتر از سایر حروف تهجی به کار رفته است.به همین ترتیب، در سایر سورههای قرآنی، حروف مقطعهی قرآن نمایانگر استعمال فزونتر آن حروف در آن سورههاست. نام برده با تغذیهی رایانه، تمامی حروف قرآن را در مدت دو سال مورد بررسی قرار داد و با گرفتن آمارهای متعدد، چنین نتیجه گرفت که حروف واقع در اوایل سورهها، بیشترین حروف واقع شده در آن سورهها هستند.مثلا حرف«ق»در سورهی«ق»و همچنین حرف«ص»در سورهی«ص»بالاترین آمار را دارند. 27
عجیبترین و سخیفترین نظر دربارهی حروف مقطعه، نظر نولدکه 28 مستشرق آلمانی است که ابتدا آن را اظهار کرد و سپس متوجه اشتباه خود شد، و آن این که: حروف مقطعهی قرآن مطالبی بیگانه از نص قرآن هستند و مردم آنها را به قرآن اضافه کردهاند.
وی مینویسد، حروف نخستین قرآن مأخوذ از اسما و نامهای برخی از صحابه هستند که نسخههایی از سورههای معینی از قرآن نزد آنها بودهاند.مثلا:«سین»از سعد بن ابی وقاص، «نون»از عثمان بن عفان، «هاء»از ابی هریره.و بدین سان، حروف دیگر، از دیگر صحابه مأخوذ هستند. 29
(1).سورهی مؤمن نخستین سوره از«حوامیم»است.حوامیم هفت سوره از قرآن هستند که با«حم»شروع میشوند و پشت سر هم قرار گرفته و همگی از سورههای مکی هستند.
(2).تفسیر المیزان، ج 18، ص 5 و 6.
(3).«این»کتاب مبارک است که آن را بر تو نازل کردیم تا دربارهی آیات آن بیندیشید و خردمندان پند گیرند.سورهی ص، 29.
(4).سورهی واقعه، 78.
(5).علوم قرآنی، ص 335.
(6).تفسیر برهان، ج 2 و مجمع البیان، ج 1، ص 33.توضیح این که به نظر سیوطی این گونه محاسبه، در شریعت اصل و اساسی ندارد.الاتقان، ج 1، ص 16.
(7).مجمع البیان، ج 1، ص 33.
(8).الاتقان، ج 2، ص 16.
(9).جامع البیان، ج 4، ص 177 و مجمع البیان، ج 1، ص 32.
(10).مجمع البیان، ج 1، ص 32.
(11).مجمع البیان، ج 1، ص 32 و 33.
(12).پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، ص 123.
(13).مجمع البیان، ج 1، ص 33.
(14).مجمع البیان، ج 1، ص 33.
(15).الاتقان، ج 2.
(16).مباحث فی علوم القران.
(17).سورهی آل عمران، 7.
(18).تفسیر المیزان، ج 18، ص 6 و 7.
(19).الکشاف، ج 1، ص 16.و الاتقان، ج 3، ص 17.
(20).مجمع البیان، ج 1، ص 33.
(21).مجمع البیان، ج 1، ص 32.و تاریخ قرآن کریم، ص 120.
(22).پژوهشی در تاریخ قرآن، به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 32.
(23).سورهی فصلت، 26.
(24).پژوهشی در تاریخ قرآن، به نقل از مجمع البیان، ص 128.
(25).پژوهشی در قرآن کریم، ص 131، به نقل از الاتقان، ج 2، ص 17.
(26)همان سند، به نقل از تفسیر المنار، ج 8.
(27).علوم قرآنی به نقل از هفته نامهی اخبار العالم، صادره مکه 24.
(28).Noldke.
(29).پژوهشی در قرآن کریم، ص 127، به نقل از مباحث فی علوم القران.
1.پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، تألیف دکتر سید محمدباقر حجتی.
2.علوم قرآنی، تألیف محمدهادی معرفت.
3.تفسیر المیزان، تألیف سید محمدحسین طباطبایی، ترجمهی سید محمد باقری موسوی همدانی.
4.تفسیر نمونه، تألیف زیر نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی و با همکاری جمعی از نویسندگان.
5.تاریخ و علوم قرآن، تألیف سید ابو الفضل میرمحمدی زرندی.